رمان تیندر
خلاصه رمان تیندر :
تیندر تنها بازمانده خانواده رعد آبی هاست و درصدد انتقام گرفتن از لرد تاریکیه که فکر میکنه اون خانوادشو کشته توی این راه نیلا دوست کوچولو و پرنده ش بهش کمک میکنه اون قصدش انتقام گرفتنه ولی….
بقیه ماجرا رو خودتون بخونید…
قسمت اول رمان تیندر :
نام دختر : تیندر ( دختر رعد)
نام پسر : اد موند (لرد تاریکی)
تیندر برای دهمین بار بشکن زد و رعد و برق کوچکی از میان انگشتانش
بیرون جهید و در عرض چند ثانیه ناپدید شد مادرش غرلند کنان :
نه تیندر قدرتت هنوز کامل نشده صاعقه ات به اندازه کافی قوی نیست
یه بار دیگه امتحان کن اینبار تمرکزتو بیشتر کن تا قدرت صاعقه ات بیشتر بشه
– آفرین دختر قشنگم
تیندر نفس عمیقی کشید و باز بشکن زد اینبار با قدرت بیشتر صاعقش بهتر از دفعات قبل شد
-آفرین , آفرین اگه بیشتر تلاش کنی بهترم میشه عزیزکم
تیندر از اینکه بالاخره تونسته بود موفق بشه خوشحال بود و توی پوست خودش نمیگنجید.
ناگهان تمام خونه رو آتش فرا گرفت.
-فرار کن تیندر فرار کن.
پنجره ای که میشد ازش فرار کرد به اندازه ای بود که فقط تیندر میتونست ازش فرار کنه.
بیرون از خونه تیندر با چشمانی گریان در حال تماشا کردن خانه به آتش نشسته رو بود.
-نه
تیندر با جیغ بلندی از خواب پرید دخترک ریز نقشی
(خیلی کوچیک بود اندازه یه کف دست با یه جفت بال شیشه ای صورتی رنگ)
سراسیمه خودشو به تیندر رسوند :
-بازم همون کابوس همیشگی
تیندر در حالی که از وحشت به خودش می لرزید به نشون مثبت سرشو تکون داد…
ادامه رمان در کتاب pdf جهت دانلود…
آرشیو تمامی داستان و رمان های zahra
چرا دانلود نمیشه
سلام
با لپ تاپ / کامپیوتر روی لینک دانلود راست کلیک کنید گزینه save link as
با گوشی / تبلت روی لینک دانلود نگه دارید و download link
نویسنده ی محترم سلام.من این داستان با یکی دیگه از داستانهاتون رو خوندم و لازم دونستم یه سری چیزایی رو طبق تجربهی شخصیم در زمینهی داستان نویسی بگم شاید به بهتر شدن هرچه بیشتر کارتون کمک کنه.چند اشکال در هردو داستان وجود داشت که باعث پایین اومدن کیفیت کارتون شد.یکی اینکه برای داستان خارجی که فقط به زبان فارسیه کاملا از ادبیات گفتاری ایرانی ها استفاده کردید در صورتی که اینا فقط مختص فرهنگ ماست نه بقیه.دوم اینکه اتفاقات خیلی سریع و کلی توضیح داده میشدن و خبری از جزئیات و توصیفات بیشتر نبود برای همین نتونستم درست با داستان ارتباط برقرار کنم.مثلا یه جا گفته بودید فلانی با لشکرش حمله کرد و جنگ یکسال طول کشید اما نهایتا پیروز شدن.یکی دیگه اینکه واکنشها و تصمیمگیری های شخصیتها خیییلی سریعه و بسیار احساساتی که باعث میشه خواننده احساس کنه بچگانهست.مثلا طرف یهو میزنه زیر گریه یا یهو تصمیم میگیره از طرف مقابل فاصله بگیره یا اینکه یهو خودشو بکشه و تسلیم اتفاقات شه.به عنوان قهرمان داستان و شخصی که شجاعه باید منطقی تر و قویتر نشونش میدادیم و شخصیتهای بیشتری رو هم وارد داستان میکردید.بیس کلی داستان خوب بود اما جز اتفاقات پایه ی اولیه زیاد بعدش اتفاق خاصی نمیوفتاد عمدتا هیجانش به اتفاقات اولیهش بود. اینا نظرات من به عنوان یک خواننده بود امیدوارم ناراحت نشده باشید چون قصدم فقط گفتن تجربیات خودم بود آخه منم چنین اشتباهاتی رو خیلی زیاد داشتم.موفق باشین.(:
خیلی رمان قشنگیه من تا الان چهار بار خوندمش ^ _ ^
فدا مدا
خوشحالم که خوشت اومده عزیزم
خواهشا لینک دانلود به صورت apk را قرار بدید
لطفا لینک دانلود برای انروئید هم بزارین گوشی من نتونست بخونتش اینترنتم الکی حروم شد ایششش اههه😑😑
درحال حاضر امکانش وجود نداره !
کتاب هامون فقط pdf هستند…
اینکه دقت میکردید نوشته شده (دانلود کتاب pdf)
من از این رمان اصلا خوشم نیومد البته هرکس یه سلیقه ای داره ولی این میتونست بهتر هم باشه
ممنون از نظرتون 🙂
سلام باران جون
رمان قشنگی بود عجب قوه تخیلی…!
اما قابل پیش بینی بود ولی داستانش قشنگ بود
موفق باشی
مرسی عزیزم خوشحالم که خوشت اومده 🙂
سلام
ولی بنظر من برعکس کارای گرافیکیتون نویسنده خوبی نیستید باید بیشتر تلاش کنین
امیدوارم موفق باشین
🙂
ممنون اقا رضا 🙂
سلام …
رمان قشنگی بود دوستش داشتم 🙂
قسمت آخرشم خیلی خوب تموم شد 🙂
خوشحالم که خوشتون اومده
🙂