♥ ژانر داستان : احساسی – پند آموز
♥ تعداد صفحات : 2
♥ حجم : 316 kb
♥ ساخته شده : pdf
برای مشاهده و دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید…
داستان کوتاه عروسک زشت :
دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسک هامو ببینی ؟
مهمان با مهربانی جواب داد : بله…
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد…
بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ، در بین اونا یک عروسک باربی هم بود..
مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ؟
و پیش خودش فکر کرد : حتما باربی…
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که
یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت : اینو بیشتر از همه دوست دارم…
مهمان با کنجکاوی پرسید : این که زیاد خوشگل نیست !
دخترک جواب داد : آخه اگه منم دوستش نداشته باشم !
دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه !
اونوقت دلش میشکنه…
پایان.