داستان یواشتر برو
♥ نام داستان : یواشتر برو
♥ ژانر داستان : عاشقانه – احساسی – پند آموز – غمگین
♥ تعداد صفحات : 2
♥ حجم : 306 kb
♥ ساخته شده : pdf
برای مشاهده و دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید…
داستان یواش تر برو :
زن و شوهر جوانی سوار برموتور سیکلت در دل شب می راندند ،
آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان : یواشتر برو من می ترسم
مرد جوان : نه ، اینجوری خیلی بهتره !
زن جوان : خواهش می کنم ، من خیلی میترسم
مردجوان : خوب ، اما اول باید بگی دوستم داری
زن جوان : دوستت دارم ، حالا میشه یواشتر برونی ؟
مرد جوان : مرا محکم بگیر…
زن جوان : خوب ، حالا میشه یواشتر ؟
مرد جوان : باشه ، به شرط این که
کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری ،
آخه نمی تونم راحت برونم ، اذیتم می کنه !
روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتور سیکلت
با ساختمانی حادثه آفرید ، در این سانحه که
بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد ،
یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت….
مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که
زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت
و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود
و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی…
پایان.
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطلب فوق العاده
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و
مفیده.به کارتون ادامه بدین