تبلیغات
تبلیغات
طراحی سایت
لاو اسکین
تم اسکای
  • هنگام طراحی سایت عاشقانه چه ویژگی هایی باید رعایت شود
    افرادی که علاقه به دلنوشته و شعر دارند برای اینکه بتوانند دست نوشته ، شعر ، عکس نوشته و دکلمه های خود ...
  • چه نکاتی باید در طراحی سایت داستان و رمان رعایت شود
    بعضی از افراد برای اینکه بتوانند داستان و رمان های خود را عرضه کنند و یا اینکه برای درآمدزایی، داستان و رمان ...
دانلود داستان کوتاه غمگین مرگ و زندگی از (alone)

داستان مرگ و زندگی

نام داستان : مرگ و زندگی

ژانر داستان : احساسی – غمگین

نویسنده : alone کاربر انجمن لاو کده

تعداد صفحات : 5

حجم : 330 kb

ساخته شده : pdf

تایپ شده : http://forum.mylovekade.ir/thread-353.html

خلاصه داستان : این داستان یک داستان نیست ! برگرفته از زندگی شخصی یکی از آشناهامون هست که در یک روز بی انتظار لحظه دلخراشانه مرگ پدرش رو جلو چشمش دیده و این داستان رو هم از زبون خودش می نویسم…

برای مشاهده و دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید…

قسمت اول داستان مرگ و زندگی :

تازه ماشین خریده بودیم ، صبح پس از اینکه دختر وروجکم رو از کلاس نقاشی برداشتیم…

به شوهرم گفتم حالا که امروز بیکاری بریم یه سری به خونه پدرم اینا بزنیم..

تو راه بودیم ، به شوهرم گفتم بپیچ سمت بازارچه ، یه چیزی تو دستمون بخریم بعد بریم..

نزدیکی بازارچه بودیم ، بی انتظار چشمم افتاد به پدرم که دو دستش هم پر کیسه میوه و خوراکی و وسایل بود !

ماشینو نگه داشتیم و صداش کردیم اومد ، بعد سلام و اهوال پرسی پدرم سوار ماشین شد..

راهی خونه پدرم شدیم و تو راه هم یه مقدار در مورد اینکه چرا اینقدر کارهای سنگین و میکنی و.. با پدرم بحث کردم !

پدرم همش میگفت عادتمه همیشه باید اینطوری خودم دنبال خرید و وسایل برم.. و…

رسیدیم خونه ، پدرم اینا هنوز صبحونه نخورده بودن ! مادرم سریع سفره رو پهن کرد

دختر وروجکم داشت بازی میکرد و با اسرار پدرم ماهم جمع شدیم دور سفره و یه بار هم صبحونه رو با اینا خوردیم…

صبحونه تموم شد و سفره رو جمع کردیم ، پدرم داشت با نوه وروجکش بازی میکرد و ماهم مشغول صحبت بودیم

که یکدفعه یه صدای عجیبی به گوشم رسید !

تا برگشتم دیدم پدرم بی حال رو مبل افتاده !

پا شدم خدا خدااا میکردم و رفتم سمتش ، شوهرم و مادرم هم سریع اومدن و با کمک هم پدرمو رو زمین دراز کشوندیم..

دیگه هممون زده بودیم زیر گریههه.. پدرم دهنش قفل شده !

دیگه نمیتونست نفس بکشه ! تو همون لحظه یکدفعه نفسش کاملا رفت و دیگه حتی نبضش هم نمی زد !

با صدای داد و بیداد و گریههه ما همسایه ها خودشونو رسوندن و هرکی نگاه کرد با گریه گفت تموم شده خدا رحمتش کنه..

ادامه داستان در کتاب pdf…

دانلود داستان مرگ و زندگی

طراحی سایت
  • 2481 روز پيش
  • 3,856 بار
  • 15 لایک
  • 2 کامنت
https://www.mylovekade.ir/?p=2627
لینک کوتاه:
نظرات این مطلب
  • فاطیما
    سه شنبه 31 مرداد 139618:23

    😢😢

    • alone
      چهارشنبه 1 شهریور 139615:50

      😢😢

مطالب پیشنهادی
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • حمید : بهاره رمانت عالی بود اون قسمت که با ارمان رو به رو میشی بعد پیدا شدنت کلی گریه ک...
  • Zahra : سلام ای کاش معنیش رو هم میذاشتین...
  • admin : با سلام و احترام تشکر از زحماتتان سپاس از نوشتن این داستان های بسیار زیبا....
  • حمید درکی : درود و تشکر ویژه بابت محبت و تقبل زحمت و البته تلاش وافر و همت عالی خوب شما در ع...
  • admin : سلام و احترام تشکر از دیدگاه خوب و داستان زیباتون....
درباره سایت
لاو کده با موضوع : مطالب ، داستان ، رمان و... عاشقانه در تاریخ : 1395/4/1 با هدف ارائه بهترین و بروز ترین مطالب فعالیت خود را آغاز کرده... برای اشتراک گذاری مطالب و داستان و رمان و... خود عضو انجمن شده و مطالب خود را در لاو کده به اشتراک بگذارید.... در صورت داشتن هرگونه انتقاد و پیشنهاد با کمال میل در خدمتیم... لاو کده در ستاد ساماندهی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده و کلیه مطالب و فعالیت ها مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد.
» درباره ما بیشتر بدانید... »
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سایت عاشقانه لاو کده " بوده و هرگونه کپی برداری ممنوع می باشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.