داستان مرگ ناحق
♥ نام داستان : مرگ ناحق
♥ ژانر داستان : احساسی – غمگین
♥ نویسنده : alone کاربر انجمن لاو کده
♥ تعداد صفحات : 3
♥ حجم : 337 kb
♥ ساخته شده : pdf
♥ تایپ شده : http://forum.mylovekade.ir/thread-339.html
♥ خلاصه داستان : این داستان یک داستان نیست بر گرفته از زندگی شخصی خودم هست که یک اتفاق در کودکی باعث دیدن لحظه دلخراشانه مرگم جلو چشمم شد و این داستان رو هم بر این اساس مینویسم…
برای مشاهده و دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید…
قسمت اول داستان مرگ ناحق :
تازه به خونه ی جدیدمون اسباب کشی کرده بودیم…
اون موقع 8 سالم بود ، یک روز به خونه ی عموم مهمون رفته بودیم ،
با پسر عموم محمد که 1 سال ازم کوچک تر بود تو کوچه دوچرخه سواری میکردیم…
محمد یک دوچرخه کوچکی داشت که دوتایی باهم همونجا میروندیم…
یک دور من میروندم و یک دور محمد…
نوبت من شد ، سوار دوچرخه شدم و رکاب زدم رفتم…
رسیدم سرِ کوچه و درحال دور زدن بودم که یکدفعه نمیدونم چی شد
فرمان دوچرخه قیچی کرد و خوردم زمین…
همان لحظه چشمم افتاد به یک ماشین که دنده عقب گرفته بود مستقیم می اومد سمت من…
ادامه داستان در کتاب pdf…
دانلود داستان مرگ ناحق
خیلی زیبا بود
ممنون
چ زیبا نوشتی:(
واقعیته 😔