داستان در مورد اسب امپراتوری هست که مال باشگاه اسب سواری آقای خادم بوده که خود آقای خادم دختری به نام مهتاب داره که 12 سالشه از ناحیه پا فلجه امپراتور اسب بی نظیری هست که مورد توجه مسابقه آقای خادم بوده و کاگری به نام آتیلا با امپراتور خیلی بد رفتار می کنه و باعث میشه آقای خادم آتیلا اخراج کنه آتیلا برصدد تلافی امپراتور و می کشه…. و ادامه ماجرا….
امپراتور اسب سیاه نژاد ترکمن آقای خادمی ، مزرعه دار میکانیزه پرورش اسب
در شمال شهر ماست که بر اثر پیروزی دررقابت های اسب دوانی ،
شهرت فراوانی بدست آورده بود و در رده سلبیریتی های معروف جامعه قرار داشت که مجلات و ارباب رسانه ،
اخباری را از او هر از گاهی منتشر کرده ، و محبوبیتی روزافزون برایش به ارمغان داشت. کودکان ساعاتی خوش
درکنار این قهرمان ملی شکوهمند ، سرمی کردند. مهتاب دختر 12 ساله خادمی که درجریان یک حادثه دلخراش ،
مادرش را ازدست داده و از دوپا دچار آسیب شدیدی شده بود که با وجود صرف هزینه های هنگفت،
جهت راه رفتن ،متکی به دو عصای بلند زیر بغلی و حتی صندلی چرخدار بود و درست مانند پرورش خادمی ،
علاقه بسیاری به اسب این موجود با شکوه دارد، آما آرتا کره اسب چند ماهه امپراتور است که صفات و ویژگی های
فیزیکی بسیاری را از پرورش به ارث برده وانتظار می رود به مانند او، آینده درخشانی درپیش روی داشته باشد .
هر چند دلبر مادیانی که او را به دنیا آورد به هنگام وضع حمل او از دنیا رفت و یتیم شد اما انس و
الفتی که با مهتاب پیدا کرد ، رابطه فوق العاده ای بین آن دو پیدا شد ، بطوریکه تیتراول اخبار شدند .
آقای خادمی که بعد فوت همسرش به مهتاب خیلی رسیدگی می کرد.
یک روز به اصطبل رفت و لحظاتی را در نوازش امپراتور گذراند ،
سپس آتیلا مرد جوان 31 ساله ترکمنی چابکسوارش را صدا زد :
آتیلا ، آهای آتیلا کجایی؟ آتیلا : بله آقا اینجام ، الان خدمت می رسم .
مدتی بعد آتیلا در حالیکه لباس کار برتن داشت به سمت او آمد : بله آقا چه فرمایشی دارید ؟
خادمی : اون زین اسب انگلیسی رو برام بیار و امپراتور را جهت گردش آماده کن .
آتیلا : اما آقا این حیوون تازه واکسن زده ونباید به او فشار وارد بشه .
خادمی درحالیکه پوزه امپراتور را بوسه می زد گفت : چند بار بهت تذکر دادم ،
این اسب شناسنامه داره مثل آدمها شخصیت داره درست صداش بزن ،
حیوون چیه ؟ بگو ، امپراتور….
ادامه داستان امپراتور به قلم حمید درکی در کتاب pdf برای دانلود
عرض سلام و ادب ،خدمت همه اهالی قلم …
ضمن تشکر از زحمات دوستان بسی جای خوشحالی دارد که هنوز فانوس فرهنگ و هنر را روشن و فروزان نگه داشته و چراغ راه مسیر رشد و موفقیت را به مشتاقان ،می نمائید………ارادتمندتان حمید درکی
سلام و احترام تشکر از دیدگاه خوب و داستان زیباتون.