شما اینجا هستید :
صفحه اصلی »
برچسب ها "شعر پریسا ختائی" (صفحه 3)
نتایج برای برچسب #شعر پریسا ختائی (16 مورد)
* شعر نیکی *
هر که نیکی کند در سیر آفاق
تمام خراباتش بکاهد زیر آوار
در آن بخشش و خداوندیست در کار
گیرم مستی برخیز و باش هوشیار
عیب مردم مگو ، دور از انسانیت مباش
که به جرم زبان ، شاید عیب تو هم گردد فاش
گویند آن ناظر عشقی که کشد بند نقابت
زان مرغ بهشتی که دهد دانه وآبت
بدان هرچه هست در دنیا همه ...
- 2447 روز پيش
- 2,732 بار
- 2 لایک
- 0 کامنت
* شعر خدا *
شهرت نام و نشان از بر من نیست شود
جسم و جانم همه را عالم خاک نیست شود
چه کنم تا بدهی نام و نشانی از خود؟
بسپارم دل و جان بر ره تو ، تا که جان نیست شود
منی که من نبدم دست فلک ، شب و روز شد همه جا
چه نشانی بدهی در پی راهم که فلک نیست ...
- 2448 روز پيش
- 3,160 بار
- 3 لایک
- 2 کامنت
* شعر چه کنم ؟ *
قلم بر دست گرفتم و گفتم ای یار چه کنم ؟
در این بتخانه افتادم خواهم که برخیزم چه کنم ؟
همه از بت ساخته خود گویند سخن ، من چه گویم ؟
عالم و عادل بگویم یار بی جان وشاهد من چه گویم ؟
از وصف تو حیرانم گر آزاد کنی غرقه ذهن را چه کنم ؟
گر شکافتی ...
- 2449 روز پيش
- 2,743 بار
- 3 لایک
- 0 کامنت
* وصل یار *
نشد تبسمی کنم و چشمم گریان نشود
نشد خراب و ویران شوم و آباد نشوم
نشد آواز عشق بشنوم و هجران نبینم
نشد در قفسی باشم و آزادی نبینم
چه شود بشکند این قفل قفس
چه شود باز شود این در رحمت
چه کنایه چه گلایه چه مصیبت دیدیم
چه بارش چه نصیبی چه فراتر دیدیم
چه ظلمتها که انوار نشد
چه آتشها که خاموش نشد
چه ...
- 2451 روز پيش
- 2,752 بار
- 2 لایک
- 0 کامنت
* شعر من و تو *
من و تو یه زمانی میون این آدما خاطره ساختیم
واسه شعرای الانم کم و بیش قافیه ساختیم
دل به هم دادیم و اما گاهی وقتا اونو باختیم
نمیشه فراموشش کرد روزایی که با همدیگه ساختیم
شبایی نشد که تا صبح غرق حرف زدن نباشیم
دل بدیم و دل ببازیم واسه خود غرور نسازیم
مگه میشه بره از یاد دوتامون عشقی ...
- 2452 روز پيش
- 2,932 بار
- 2 لایک
- 0 کامنت