خلاصه داستان عاشقی در یک نگاه :
داستان در مورد یک پسره هست که در مسافرت و اونم در شهر بازی با افتادن یه بچه از تاب به زمین ، تمام جریانات عشق و عاشقی شون شروع میشه و در آخر هم به تلخی تموم میشه…
قسمت اول داستان کوتاه عاشقی در یک نگاه :
تابستون بود اواسط شهریور ماه تصمیم گرفتیم
چند روزی مسافرت به شمال سفر کنیم…
خونواده ما یه خونواده 4 نفره بود من – خواهرم – پدرم – مادرم
من میلاد یه پسر نوجوان 14 ساله بودم و خواهرم مونا 6 سال
از من کوچک تر که بود که میشد یه دختر کوچولوی 8 ساله…
تو خونه مامان در حال جمع کردن وسایل های مسافرت بود
که صدا زد : میلاد ، مونا ، بیایید یکم به مامان کمک کنید…
ادامه داستان در کتاب pdf جهت دانلود…
آرشیو تمامی داستان و رمان های علی روشن
عالی بود فقط چرا کمههههههه اعصابمو خورد کرد آه یکی بگه من از کجا رمانشو پیدا کنم
سلام تشکر از دیدگاهتون
این یک داستان کوتاهه که کاملش همینجا بصورت pdf برای دانلود قرار گرفته.