شما اینجا هستید :
صفحه اصلی »
1397 (صفحه 2)
داستان عاشقانه هزینه عشق مادر
شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد ، او با خط بچگانه نوشته بود :
صورتحساب :
کوتاه کردن چمن باغچه : 5 دلار
مرتب کردن اتاق خوابم : 1 دلار
مراقبت از برادر کوچکم : 3 دلار
بیرون بردن سطل زباله : 2 دلار
نمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم : 6 دلار
جمع بدهی شما به من : 17 ...
- 1956 روز پيش
- 2,768 بار
- 3 لایک
- 0 کامنت
* شعر دلتنگی *
باز دل بی تابم محو تماشای چشمانت شد
باز قلب بیقرارم باخبر از دل تنگت شد
نمیدانم چه کردی با دلم اسیر بیقراری ها شدم
کشتی عشق منو تو ناگهان از گل برآمد واز نو شد
چشم ودل نالان من از فراغت رام شد
کینه ها را دور ریخت و دل برایت عریان شد
گویی از گوشه چشمت نگاهی بر دل زارم نظر ...
- 1987 روز پيش
- 3,449 بار
- 3 لایک
- 0 کامنت
همه چیز از یک عکس آغاز شد...
چشم تو چشم ، خیره به چشم هم این رابطه آغاز شد...
دل به دل ، با دل هم این عشق آغاز شد...
در این میان آغاز تو آغاز ، دنیای من و تو آغاز شد...
من و تو ، ما شدیم و این زندگی آغاز شد...
تکست : علی روشن
رمان به یادم آور
خلاصه رمان به یادم آور :
داستان در مورد دختری به نام بهاره ست ، شیطون و پر سر و زبون ، با استعداد در زمینه برنامه نویسی و کد نویسی ، سرگرد آرمان امیریان به عنوان محافظ بهاره وارد زندگیش میشه ، چند وقت بعد اتفاقی برای بهاره میوفته که باعث میشه زندگیش تغییر کنه...
(این داستان به دست نویسنده در حال تایپ می باشد - بزودی از لاو کده)
داستان یه نفر هست
خلاصه داستان یه نفر هست :
دررابطه با دختری که شخصیت متغیری داره... هم خجالتیه هم غرغروئه هم پرروئه هم عاشقه... اما اتفاقات بعضی وقتا از پا میندازتش... پایان شاید خوش شایدم بد !
- 2052 روز پيش
- 3,182 بار
- 4 لایک
- 0 کامنت