مترسکم :
که وقت ِدِرو فراموش می شود…
مترسکم :
نابینا ، بی جان ،
این روز ها دلم مثل دل تــو ، گرفته…
و خنده هایم همه دروغین است…
مترسکم :
جانم این روز ها ، مثل بازارم بی مشتری مانده !
دیگر از گنجشکان سرمست خبـری نیست !
هرچه هست ، فقط کلاغ است و کلاغ و سیاهی…